Wednesday, January 30, 2008

نوستالژی خواب آلود

ديشب خواب ديدم. عجيب و بامزه:


شهري بود ( شايد هم دنيايي) خنده دار!!! پر از اتفافاتي كه دستمايه فيلم هاي طنز بازاري (نمونه آخرش قاعده بازي) !!!! از دويدن ها و زمين خوردن هاي مسخره بگير تا انواع و اقسام اشتباهات لاپي و غير لپي......


اين وسط من و چند تا از بچه ها ( بين شان چند تا معاون وزير هم ديده مي شد!!!!) كابوي هايي بوديم مأمور كشتن يك يارويي!!!!! چرا يادم نيست. سوار دوچرخه هاي 16 و 20،به جاي اسب!!!


راستش همچين هم ناراضي به كشته شدن بعضي ها (به خصوص يكي از معاون وزير ها)‌ نبودم!!!!


دنياي فانتزي و جالبي بود. خيلي وقت مي شد از همچون هيجان كودكانه دور بودم.


دلم براي دوچرخه سواري تنگ شده.....!!!!

1 comment:

کیشوند said...

سلاممممممممممممممم
حالت خوبه تو؟؟؟؟