ديشب خواب ديدم. عجيب و بامزه:
شهري بود ( شايد هم دنيايي) خنده دار!!! پر از اتفافاتي كه دستمايه فيلم هاي طنز بازاري (نمونه آخرش قاعده بازي) !!!! از دويدن ها و زمين خوردن هاي مسخره بگير تا انواع و اقسام اشتباهات لاپي و غير لپي......
اين وسط من و چند تا از بچه ها ( بين شان چند تا معاون وزير هم ديده مي شد!!!!) كابوي هايي بوديم مأمور كشتن يك يارويي!!!!! چرا يادم نيست. سوار دوچرخه هاي 16 و 20،به جاي اسب!!!
راستش همچين هم ناراضي به كشته شدن بعضي ها (به خصوص يكي از معاون وزير ها) نبودم!!!!
دنياي فانتزي و جالبي بود. خيلي وقت مي شد از همچون هيجان كودكانه دور بودم.
دلم براي دوچرخه سواري تنگ شده.....!!!!
1 comment:
سلاممممممممممممممم
حالت خوبه تو؟؟؟؟
Post a Comment