دلم نمی آید، ولی...
به پیشانی نوشت اعتقاد داشت. ولی آنقدر از خارجه رفتن با شوهرش Surprised شده بود که خیلی چیزها را فراموش کند. فالگیر قصه ما از خیلی وقت پیش خطوط پر پیچ و خمی را در پیشانیش می خواند. برایش غصه اش می گرفت و Sadjad می شد. بعدها که سوادش بالا رفت، فهمید آن خطوط S بوده و خبری از مار و اژدها نیست. تازه می فهمید راز Sms های بی جواب مانده اش را؛ هر چند هنوز Secret ماندن قضیه برایش نامفهوم بود.
.
نمی دانم!! ولی به نظرم Spouse گرفتن این همه ذوق زدگی ندارد عزیز دلم.
پ.ن.
با الهام از پیشانی نوشت های لیموبانو، وقتی در اتاقک فلزی می نویسد.
47 comments:
سلام
شمارو به وبلاگ شخصي ام دعوت ميكنم به آدرس:
www.sunsevda.blogfa.com
همچنين به وبلاگ گروهي ما دختران باكره به آدرس:
www.2khtarane-bakereh.blogfa.com
بياييد.
موفق باشيد.
صاحب خانه (سم):
چه کاری است این؟؟!!!
ما کلی برای خودمان ادب و نزاکت و این چیزها داریم.
کلی ناموس داریم.
این کارها به ما نیامده.
ماه رمضانی!!
نعوذ بالله!!!
ببین تو را به خدا!!
به جای این کارها ما را به خانه تان دعوت کنید...
تا ...
(آیکن قیچی سانسور)
خیلی رمزی بود این یا خیلی شخصی؟!!(ایکن تفکر با یه ابروی بالا)
حالا هر چی...ولی به نظر منم اسپوز گرفتن این همه ذوق زدگی ندارد...چه زن چه شوهر!!!!!!!!!!
والا!!!
چقدر خارجکی !
سلام سم!
من هوز ....
من آپم
oh my god, i am a ssssstudent
حالا منظورت چیه ؟ چرا حرفتو نمی زنی ؟
راحت باش بگو ... من ناراحن نمی شم
(منظورم کامنتت بودا نه این پستت)
این اسپوزرو که هستم...
ولی حالا که الهامو گرفتی ازش راضی هستی؟
تازه معمولن اون خطای پر پیچ و خم مال کف دسته پیشونی خطاش صافه...
این پستت عجیب بود
یعنی حس عجیبی بهم داد
تعبیرها جالبتر بودند
می دونی ؟ گاهی وقتا با همون Spouse که گفتی اون قدر ذوق زده اند که تا یه مدتی بی خیالِ همه دنیان.... و یه وقتی به خودشون می یان که می بینن رویاشون جز روزمرگی ِ یکنواختِ آزاذدهنده ای بیش نیست...
پ.ن: البته که همه اون جوری نیستند....بعله آقا...
سلام
این دوستت خیلی باحاله(اتاق تمام فلزی)
اینجا چه اس اس بازاریه واو!!!
سلام...نوشتت خیلی زیبا و بدیع بود یه جورایی surrealism شدیم
سلام...
میگم این جور نوشتن هم خیلی سخته هاااااااااااا.... ولی تو که دیگه استادی!
اما عنوان بیش تر به لینک مربوط بود
همین.
به پیشانی نوشت اعتقاد داشت چون دلش نمی خواست حرفهای جور دوم را باور کند!
فلذا به حرفهای جور سوم پناه برد!
.................................................
پ.ن: رجوع کنید به زیرنوشته های دستی که سم رو لای انگشتاش نگه داشته!
به پیشانی نوشت اعتقاد داشت چون دلش نمی خواست حرفهای جور دوم را باور کند!
فلذا به حرفهای جور سوم پناه برد!
.................................................
پ.ن: رجوع کنید به زیرنوشته های دستی که سم رو لای انگشتاش نگه داشته!
آقا اینو جایی درس می دن؟ منو به مریدی بر می گزینید؟!
هر چی فکر کردم چیزی به نظرم نیومد که بنویسم .
این پست خیلی متفاوت بود
دروغ میگه بابا ! اگه راست میگی اون الهامش رو یه چند مین بفرست بیاد سمت ما
چرا بابا!!خیلی بیشتر ازین حرفا ذوق داره!!!!
باور کن!
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یک جورهایی بود این پست ...
اینهمه s توی یه پیشونی ؟
نبستم!....بازه بابا!
می آیم... می آیم ...
با یک بغل پر از سیب!
اولینش را با تو عصیان خواهم کرد. من در تقسیم منصفم!
خیلی سعی کردم کامنتی درخور این پست زیبا بذارم ولی از اون نوشته هایی بود که سکوت و تنها لذت خواندن، بهترین نظری است که میشه در موردش داد!
در ضمن شما لینک شدید دوست ناشناس من!
نفهمیدم که
جالب بود ....اما من هیچ وقت به فال اعتقاد نداشتم همیشه از این چرت و پرتا فراری بودم....
سلام رفيق
جالب بود.....من از فال خوشم مياد.....تفنني مي كشم....نه! مي زنم....بيشتر فال حافظ....گاهي ورق...
و اما در مورد نظرت....شايد حق داشته باشي.اما ميشه اونا رو هم جز اين دو دسته حساب كرد....ما مي كنيمشون....مي كشيمشون...
بدرود
بستگی دارد Spouse ش کی باشد ؟
همان که تمام زندگیش آرزویش را کرد ته فنجان قهوه اش ؟!
عجب s های معناانباری
خط آخر ثقیل بود !
الهام کدومتونه ؟!
میدونی بابایی,وقتی باباها لج می کنن, قهر می کنن یا دلشون می شکنه چقدر درد داره ولی از همه سخت تر وقتیه که بابات درکت نکنه, اونی که بیشتر از همه باید بفهمه, روشو برگردونه و نخواد حرفاتو از تو چشات بخونه.
sms ای که جواب نداشته مثل خودت قهر بوده نرسیده بابایی, دختر بابا هنوزم به پیشونی نوشت اعتقاد داره بابایی واسه همینه که از کسی به دل نمیگیره حتی اگه باباش بهش تیکه بندازه.
حق داری دروغگو جان
آخه اولش مال پست قبلی بود
نگفتی میوه چی میخوری ؟
راستی راست گفتی
spouse گرفتن ذوق زدگی ندارد به خصوص برای خانمها
که بعدش باید یه عمری ناز یه آقا بالاسر رو بکشن و تحملش کنن.
شهروند ديروز! شماره اول منتشر شد.
مخو زدم چه زدنی.. توپول... فقط باس به فکر قرارداد باشم...
اونم تو هر وخ رفتی خاستگاری بگو من بهت می گم چه جوری مخ بزنی اونجا...
آخه تو که این کاره نیستی دادا
هر کسی برای چیزی ذوق می کنه دیگه ..
راستی ، تبریک باید گفت ؟!
به فال مگه اعتقاد داری؟
آنقدر از خارجه رفتن با شوهرش Surprised شده بود که خیلی چیزها را فراموش کرد ...
هر چند هنوز Secret ماندن قضیه برایش نامفهوم بود.
...............................................
.....................................
s
s
s ss sss
و از قدیم گفتن هر کی سبیل داشت بابای تو نیست! یعنی هر اسی اسپوز نیست!!!
(کلا دیدم کامنت خور مطلبت ضعیفه گفتم بدون حرف از اینجا نریم که بعدا نگن این میتی لال بود!)
جالب بود
س مثل سم...میم بده!
کسی چه می داند؟
شاید Spouse گرفتن برای او این همه ذوق زدگی را داشت!!!
بنظر سنج
سلام
من به روزم
تو را من چشم در راهم
کاش می شد احمقانه زندگی کرد . تو یه مسیر پر پیچ و خم اگه بخوای مستقیم بری به ناکجا می رسی ، تو یه دنیای دیوانه و یه زندگی احمقانه اگه احساس با شعور و منطق و عقلدار بودن می کنی ، به هیچ می رسی . عقل می خواد ما همه چی باشیم ولی زندگی میگه ما هیچکس نیستیم
آپم سم
Post a Comment