Monday, February 2, 2009

Alone in crowd

خط خطی یک از خط گذشته


 "سگ پَز"، خواسته یا ناخواسته، بخشی از هویت ما شریفی ها محسوب می شود. محال است یک شریفی اصیل باشی – منظورم یک دانشجوی شریف اصیل است، نه از این خز و خیل های نسل 85 به بعد- و بخشی از خاطراتت آنجا شکل نگرفته باشد. فضای کوچکش، شلوغیِ واقعا شلوغش را بیشتر نشان میدهد. صندلی های همیشه پُرش، شماره هایی که باید یادمان بماند و حتی انباری آن طرف کوچه اش، همه و همه مثل یک اتیکت اطمینان، یا شماره سریال روی کارت شناسایی ذهنی ما از شریف رقم خورده اند.


نکته باریک قضیه اینجاست که این خاطره مشترک، در اکثریت قریب به اتفاق موارد به صورت مشترک هم رخ می دهد. یعنی کم پیش می آید یکی از همان شریفی های اصیل باشی و لذت سگ پز خوردن – بودن؟؟ هنوز کسی نتوانسته سگ پز را درست "صرف" کند- را بخواهی تنهایی داشته باشی. کمی که هر چند برای من چند باری پیش آمده، اما این آخری اش –که البته هنوز به وقوع نپیوسته- وحشت از دست رفتن "لذت" قضیه را با خودش به من دِسِر کرده است.


20 دقیقه ای می شد که جلوی تعاونی –جکوزی، یا هر چه که اسمش را می گذارید*- هر دو دست هایم را به جیب های تنگ Versace مشکی ام فرو کرده بودم و وسط شلوغی آن همه 87ی که روز اول شروع ترم دومشان دانشگاه را قرق کرده اند، شاید به امید دیدن لااقل یک آشنا به عنوان "پایه"، قدم می زدم. اما سر از جلوی این LG هفده اینچ در آورده ام.


هوس سگ پز کرده ام. صبحانه نخورده ام را هم اضافه کنید. روی کفه مقابل "لذت" سگ پز را بگذارید. من ترازو ندارم.


 


*. راستش من کلاً با اطلاق عنوان "پشتْ بوفه" به این منطقه استراتژیک حال نمی کنم.


 


پ.ن.


پیرو درخواست های مکرر دوستان در مورد هویت جناب سگ پز به اطلاع می رساند نامبرده ساندویجی کوچه بغلی دانشگاه بوده و به جز خوردنی های خوشمزه تنها ارزش نوستالژیک دارد.

46 comments:

حسین جعفریان said...

جالب بود ...طوری توصیف کردی فکر کردم منم شریفی اصل هستم
+تحسینت میکنم سم

احمدرضا توسلی said...

سلام...

هرکسی با خاطراتش زنده است... اما حیف که گاهی میان شلوغی جا می مانند و فرصت برگشت نیست!

خیلی توصیف قشنگی بود...

همین.

مهدی صالح پور said...

بابا شریفی!(با رییس کمیته انضباطی اشتباه نشه!!!)
...
شما به "پشت بوفه" می گید "تعاونی جکوزی"؟!
...
سر از جلوی این ال جی 17 اینچ درآورده ام هم یعنی الان دانشگاهی؟!
...

و...
بابا نوستالژی شریف... بابا خاطرات گذشته! ... بابا...

hectorist said...

ورساشت اصله؟

Mona said...

می گم اگه ما خواستیم از سال 89 به بعد بیایم شریف و قرق کنیم به مام میگین خز وخیل؟
.
.
.
البته میایم اونجا توو بوفه دانشگاه کار کنیما!شمارم نجات میدیم
.
.
.
همچنان همه جا گفتم و بازم میگم رتبه ی هفت کنکور سراسری مال منهکسی جرات داره حتی بهش فکر کنه!
.
.
.
توصیف جدیدی بود، خسته شدیم از بس حدیث تکراری خوندیم ممنون

سالاد خرچنگ said...

یه پا نویس بذار توش معنی سگ پز و توضیح بده بی زحمت.

نون اوّل نامه.. said...

منم دلم تراس طبقه دوم دانشکده مون رو می خواد که بستن اش نامردا!! ورداشتن به سقف راه پله بی مزه تبدیلش کردن
سگ پز یعنی چه؟

دخترو said...

سگ پز...هووووووووووووووم.... احیانن علف زیر پات سبز نشد این همه قدم زدی واسه دیدن یه آشنا؟؟

ژنرال said...

این نوشته ها فقط از یه انسان شریف بر میاد

لیلاوزینی said...

هووووم...خب من دچار یاس فلسفی شدم !!
اول اینکه خودمم از این ورودی هام ولی عین ماست !!!
دوم اینکه تو دانشگاه ما کلی باید پله بالا پائین کنی تا به بوفه برسی تازه رسیدی !!! اگه آقای موسوی درشو قفل نکرده باشه رفته باشه پی کارهای شخصی !!
سوم هم اینکه تو دانشگاه ما تا میچرخی میخوری به اون حوض گنده ی وسط حیاط که بار وقتی نشسته بودم کنارش تا درس بخونم دیدم نصف چادرم رو خیس خیس کرده بعدشم داشتم عین پره های هلی کوپتر چادرمو تکون میدادم تا خشک بشه بچه ها فکر کرده بودند دارم مگس های کنار درخت رو میکشم
چهارم اینکه ... دلم ورساچی خواست یه هو !! اون گردن بندشو هم لامصب
پنجمندش خوش به حالت ... تلویزیون دارید
آخرشم...
هرچی به مغزم فشار آوردم حکایت سگ پز رو نفهمیدم
.
.
ته تهش !!
چــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاکریـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم

لیلا said...

باور میکنم که یک شریفی اصیل هستی چون اصلا تو همه چی اصیلی حتی تو دروغگو بودن و شاید، تکرار میکنم، شاید نابغه بودن و ساختن موضوعی بس بدیل از یک اتفاق ساده
پس شریفی اصیل بودن که جزئی از ذات زندگیته رو که حتما داری. فکر نکن که دارم خزعبلات میگم مطمئن باش !!! تازشم وقتی فکر کنی تا 10 دقیقه دیگه باید سر کارم باشم اما اینجا نشستم و دارم اراجیف میگم چی میگی؟؟؟
------------------------
به توصیه ات عمل کردم صداشونو بریدم
(با لهجه بهروز وثوق بخوانید لطفا)

لیلا said...

اوووووووووه دیدی یادم رفت اینو بگم؟؟؟
ما نمیگفتیم سگ پز ! ما میگفتیم خر داغ میکنن تو بوفه!!!(منظورم زمان حمله نادر به هنده)
یعنی ما مودب تر بودیما
حالا بذار سگ پخته با چاشنی چرک و کثافت اما بسیار خوشمزه تر از دست پخت خودمون بخوردمون بدن مگه چیه؟؟؟؟

جستار said...

یعنی شریفی ها اورجینال و زبونم لال غیر اصل دارند؟

حسن عامری said...

سلام

سمی said...

وای! گفتی!
منم اینو که خوندم یهو دلم هوای سگ پزو کرد! تو هم پشت وانت علی آقا یا لب جوبهای خیابونش یا رو پله های اون مغازه روبروییه یا کنار اون دیوارخود مغازش روی اون جعبه نوشابه ها حتماَ خاطره ها داری که یهو انقده دلت تنگ شده واسش! من چن وخ پیش بعد قرنی رفته بودم دانشگاه دیدم ساختمون سلف قبلی تبدیل به فروشگاه و بوفه و اینا شده کلاَ! رفتم علی سگ پز دیدم خیلی خلوته! دیگه مثکه خیلی بچه ها با سگ پز و غذاهای مزخرفش حال نمی کنن! اما من اگه باز برم تنهایی سیب زمینی سرخ کرده و ساندویچ استیک با قارچ و پنیر (که احتمالاَ می دونی اشرافی ترین غذای سگ پزه!) می خورم و اصلاَ هم یاد بقیه 78 ایها که بیشترشون الان اون سر دنیان نمی افتم!

inموریx said...

...ما هم تو دانشگاه تهران وصف سگ پزی شما رو شنیده بودیم.....هنوزم مثل سابق رو فرم هستش

لاله said...

هاروارد که بودیم هی به این بر و بچچ سیتیشون میگفتیم همچی خز و خیلی هم نیسسسینا!چه میدونن شریف مریف چیچیه!!!!!
یه دونه ایم واسه نمونه ایم!!!

صبوری said...

جالب بود
شاد زی دوست من ...

همکنون... said...

و چه زود تمام میشود دانشجویی و نوستالوژی دانشگاه...

parvaz said...

شریف

خاطره

مراعات النظیر دارن

SOSH said...

سلام ما با (روح فراموش شده) به روز هستيم.
نظرتون چيه ؟؟... منتظريم..
SOSH بالا تا ابد!

بگذار همین بمانم said...

خوش به حالتون.
دانشگاه ما از این ها نداشت.

سالک جوان said...

رها کن مرا

رهای تو خوب است

رهای تو چیزی در خودش دارد که دارد

لارسپیوا said...

خب
خاطره نویسی هم هنر می خواهد

آشیق سرسونت said...

وین دل سگسار من

راه من... said...

همه این حرفارو بی خیال!

1) پایه رو پیدا کردی یا نه؟؟؟؟؟

2) اون حس نوستالژی رو پایه ام! یاد ِ اون شعر می افتم که می گه:

" از کنار وعده گاه واپسینمان می گذرم!
خنده ها می شکفند و ..."

همکنون... said...

همکنون... آپ است

همکنون...

ابول said...

اینی که گفتی فک کنم یه چیزی تو مایه های ایران تک ماست

anonymous said...

سلام
قيافه ات؟


خيلي دقيق نديدم.....مبهم بودي....عين شخصيت مشكوك سازت!مبهــــــــــــــــم بود!
اما معلومه ديگه..... مگه يه شريفي چه شكليه؟
هرچي باشيد به پاي ما تهرانيا نمي رسين.....حالا بيا هي بنويس "سگ پز"
خوشحال شدم بعد از مدت ها ديدمت.....بي معــــــــــــــــــــــرفت

بدرود

حسین said...

ارداتمندیم!

sunrise-avenue said...

ما هم یه علی سگ پز این بغلا داریم !
از ویژگ های مشترک این نواحی اینه ي تو مغازس که کلی چربی بسته.خودتو نمیبینی درست وحسابی!
ما با پادری دم درمون نوستالوژی داریم .دلمون نمياد روش پا بذاريم .
اصلا بهش میگیم red carpet !

آمنه said...

در حال خاراندن سر:
فرمودید هشتاد و پنجی ها چی چی هستند این وسط؟

قلم فرانسه said...

شریفی قهرمان. . . بچه سال ما رو میشناسی ؟

ما در دانشگاه رویم به دیوار خودمان نه یکی1 بلکه چندین سگ پز خانه داریم که حالش را می بریم

مهشید نیکروش said...

شما جز کدوم طبقه قرار میگیرین؟!
امپریالیستها؟ فئودالیستها؟ یا نه یک بچه باحال خرده بوژوا...!!!!!!!


پاینده عزیز

عصیان در 12 شب سابق said...

سلام . من هک شدم . رفتم اینجا :
http://almehrdad.wordpress.com

زني از سرزمين آفتاب راه راه said...

دريغ ... دانشگاه ما "شريف" بود
همانجا كه "شهادت" را دفن كردند ....

فرشته said...

.•*..*•. .•.?
.•*..*•. .•*..*•.?
.•*..*•. .•*..*•. .•*?
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•.?
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*?
.•*..•*..*•. .•*..*•. . منتظر حضور همیشگیت
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .?
-´´´´#####´´´´´´####.•*..*•. .•*..*•.?
´´########´´#######.•*..*•. .•*..*•.?
´############´´´´###.•*..*•. .•*..*•.. ?
#############´´´´´###.•*..*•. .•*..*•.?
###############´´###..•*..*•. .•*..*•.?
############### ´###..•*..*•. .•*..*•..?
´##################.`.•*..*•. .•*..*•.?
´´´###############..•*..*•. .•*..*•. آرزومند آرزوهاي قشنگت
´´´´´############.*.•*..*•. .•*..*•.?
´´´´´´´#########.`.•*..*•. .•*..*•.?
´´´´´´´´´######..•*..*•. .•*..*•.?
´´´´´´´´´´´###..•*..*•. .•*..*•.?
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. ?
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*.?
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•.?
.•*•*.*من آپم بیا سری بزن
.•*..*•. .•*..*•.?
.•*..*•. .•*..?
.•*..*•. .?
.•*..
.•*..*•. .?يک.•*..*•. .
.•*..*•. .?.•*..*•. .?

.•*..*•. .?دنيا.•*..*•. .
.•*..*•. .?
(`'•.¸* عشق براي تو *¸.•*..*•. .?.•'´)
.•.•. .?
?
...° دوست خوبم
....O
.......°.•*..*•. .?
................. ?
.............. ?
............. ?
.............o....o°o?
.................O....°?
............o°°O.....o?
...........O..........O?
............° o o o O?
......................? ?
...................? ?
...............? ?
...........? ?
........? ?
....? ?
.? ?
*?´¨) ?
¸.-´¸.-?´¨) ¸.-?¨) ?
(¸.-´ (¸.-` ??´¨) ?.-´¯`-.-?

اسلیپر said...

ما شما را لینک

هلیا said...

سلام .

دستت درد نکنه که اومدی

خوشم اومد زود از همه چی رد میشی
اینو جدی گفتما

موفق باشی.

هلیا said...

ببخشید یه سوال!
این جا مگه اخمناز نبود؟
معنی اخمناز یعنی...
"اخمالویی که نازش نمی آید؟!

ایدیوت said...

آخ گفتی ... یه لحظه احساس کردم کنار اون درخته روبروی مغازش نشستم، پامو دراز کردم اونور جوب دارم استیکش سگ پزو می خورم و با بچه ها میگیمو می خندیم ...

این علی آقا قبلا مغازش تعمیراتی بود، بهش می گفتن علی آقا سگ دس، بعدش ساندویچی زد شد علی آقا سگ پز !!! البته جلو خودش بگی بر می خوره بهش

من ورودی 82 ام، یعنی بودم، ولی تا یادم میاد یه شریف بود و یه سگ 62پز

صبا said...

اساسا میمیریم برای کلمه ی نوستالوژی!!!!!! ولی خوب شریفی اصل مانده تا بشم فعلا فرزانگانی اصلم! از آن سگ پزهایتان برای ما هم می فرستین؟

سیمین said...

دريا را ببين اين كاسه صبر من است كه لبريز گشته است آپم ومنتظر حضورت

همکنون... said...

آپم
همکنون...

فسقل بانو said...

چه لفظ شیرینی

صاحب خانه (سم) said...

راستش آخرش هم کسی پیدا نشد که "پایه" ما شود.
اما درد نوستالژی درمان ندارد.

چه در سگ پز
چه هر خراب شده دیگری