من خودم به شخصه با حرف "شین" بیشتر حال می کنم یعنی اگه می گفتی: "هیشششکی نفهمید گالیور عاشق فِلِرتیشیاست" ممکن بود یکی بفهمه در این حالت هم می شد یعنی: هیچکی نفهمید گالیور عاشق فِلِرتیچیاست.
البته خودت می دونی که در زبان آلمانی CH صدای شین هم می ده. بعضی مواقع صدای خ می ده. یعنی هیخکی نفهمید گالیور عاشق فِلِرتیخیاست. بهتره آدامس ِ "چیک" بدیم به گالیور. شاید جواب بده
آیا شما می دانستید گالیور فرزندخوانده گالیله بوده و علاقه ی عجیبی به تیم لیورپول داشت؟ من در عجبم که چطور عاشق فِلِرتیشیا شده بوده با اینکه فلرتیشی جون یک شفیلدیونایتدی شش آتیشه بوده
همیشه پی نوشت توضیح اضافی بالا نوشته ، این دفعه بالا نوشت حاشیه ی پی نوشته. به گالیور بگو دیگه فهمیدیم. ما هم فلرتیشیا خیلی عاشقیم. هم شیرین اش هم ترش hش.
جذبه ها الان یه چیزی در مورد یه فیلم شنیدم درخشش ابدی یه ذهن زیبا بعد یادم اومد این اسم و یه جایی دیدم بعد اینجا بود بعد دیدم تو این و نوشتی بعد علاف دیدی؟ ندیدی ببین
الان من نمیدونم بگم چه جالب یا همینطوری بمونم با دهن وا محو مانیتور! بچه که بودم داستان گالیورو خونده بودم, ازون طرفم گاهی خاطرات اونقد با جزئیات یادم میاد که میمونم تو کف بعد الان هرچی فک میکنم اصلا این فلتریشیا یادم نمیاد اسمش, احتمالا بچه بودم خوندنش سخت بوده ردش می کردم هی! این تیتر بالاش یه حال خوبی بهم میده که اصلا منظورت نبوده , الکی یاد شبای بچگیم و شعر فرهاد میفتم :
"وقتی من بچه بودم خوبی زنی بود که بوی سیگار میداد و اشکهای درشتش از پشت عینک با قرآن می آمیخت وقتی که بچه بودم در هر هزار و یک شب -یک قصه بس بود که خواب و بیداری خوابناکت سرشار باشد وقتی که بچه بودم آب و هوا و زمین بیشتر بود و جیر جیرک شبها در خاموشی ما آواز می خواند..."
هه !چقدر حرف زدم ! همینطوری آخر شب دلم خیلی آرامش میخواست و دقیقا با این تیتر یه عالمه شبای رنگی اومد جولو چشام! کتاب قصه با نور کم و ....(نگفتم شبای الان رنگی نیس!ها)
هه!هی حرف زدنم اومد! تیترت حال داد دیگه! + زبونتو گاز بگیر - قطبی نمیره! شما کنکور داشتی هی میومدی نت ÷ست میدادی بعدم رفتی شریف!!!
چشماتو هم بذار رفیق ، بیا تا بچگی کنیم بیا که تو قصه های کارتون زندگی کنیم بیا که شنل قرمزی رو بدزدیم از پنجۀ گرگ آخه تو کلبه است هنوزهم منتظر مادربزرگ بیا که مثه گالیور پا بذاریم تو لی لی پوت نذار مسافر کوچولو گم بشه تویه برهوت نذار رابین هود رو ته کارتون ما اسیر کنند نذار پلنگ صورتی رو با ماهی مُرده سیر کنند
دنیای کارتونها قشنگ ، دنیای ما سیاه و زشت کاش کسی زندگیمونو شبیه کارتون می نوشت
بگو که تام سایر کجاست ، بگو کجاست هاکل بری میخوام بازم سفر کنم به قصۀ تام و جری سندباد قصه ، آخرش نگفت که مقصدش کجاست هیچکی نفهمید که گالیور عاشق فلتیشیا ست تورنادو شیهه می کشه ، زورو هنوز رو ترکشه میخواد رو دیوار ستم علامت z بکشه ببین که عمر غولای کارتونی خیلی کم شده بیا تولد بگیریم ، پینوکیو آدم شده
دنیای کارتونها قشنگ ، دنیای ما سیاه و زشت کاش کسی زندگیمونو شبیه کارتون می نوشت
55 comments:
مدال برنز هم حتی
حتی دوم شدن
چه حالی داره اینجا اول بشی
به نفر چهارم چی می دی سمی جون؟
موهای فلرتیشا حداقل
ببین دروغگو!
دروغ چرا، من اولین بارمه اینجا اول می شم
یه جورایی ذوق کردم
شش جهت است این مکان
قبله در او یکی چرا؟
لطفن به همون کامنت شماره 2 مراجعه فرمایید. نویسنده همونه
هفت است جمله غرایز درون تو
حالا یکی شم از گالیور سر زده باشه
یعنی چهارمی
چه میشه مگه؟
خود ِ گالیله هم وقتی گفت زمین گرده بعد از صد سال فهمیدن
گالیور که مال همین دیروز پریروزه
ایشاللا می فهمن به زودی
همه عاشق فلرتیشیا بودن عجیب بود اگر گالیور عاشقش نمی شد.
حدیث دل خونین همین است خوش حافظکم
زود خون می شود دیر هویدا
من خودم به شخصه با حرف "شین" بیشتر حال می کنم
یعنی اگه می گفتی: "هیشششکی نفهمید گالیور عاشق فِلِرتیشیاست" ممکن بود یکی بفهمه
در این حالت هم می شد یعنی: هیچکی نفهمید گالیور عاشق فِلِرتیچیاست.
البته خودت می دونی که در زبان آلمانی CH صدای شین هم می ده. بعضی مواقع صدای خ می ده. یعنی هیخکی نفهمید گالیور عاشق فِلِرتیخیاست.
بهتره آدامس ِ "چیک" بدیم به گالیور. شاید جواب بده
هیچکی نفهمید گالیور علاوه بر اینکه عاشق فِلِرتیشیاست، بلکمم روابط حسنه هم با هم دارند
آیا شما می دانستید گالیور فرزندخوانده گالیله بوده و علاقه ی عجیبی به تیم لیورپول داشت؟
من در عجبم که چطور عاشق فِلِرتیشیا شده بوده با اینکه فلرتیشی جون یک شفیلدیونایتدی شش آتیشه بوده
تو چی پس؟؟؟؟
فِلِرتیشیا کیه ؟چیه ؟
اصلا چه اهمیتی داره سم.........
امان از این نفهمی ها!!!!!
فِلِرتیشیا کیسته؟
همین خوبه که کسی نفهمید
وگرنه رسوایی به بار میومد
سلام...
هیچ کس دوست نداشت بگوید گالیله هم می تواند احساس کند... چیزهای دیگر هم در وجودش است!
همین.
شايد به اين خاطر بود كه هر كسي فكر ميكرد كه فقط خودش عاشق فلرتيشاست ! !
خوب من فکر میکردم اون قد بلنده (اسمش چی بود؟؟/) او با فلرتیشیا ازدواج میکنه
پس منم جز همون هیچکیا
گالیور کیه؟
هیچکس جز سم!
جز سم و رضا یزدانی و یغما گلرویی
آره ها!
راست مي گيا!
پ.ن: مچ گيري بود؟؟؟؟؟؟؟؟
من عاشق این نفهمیدن ها هستم
خودش هم چون نمیفهمید، عاشق شد.
فلرتوشیا؟
آدمه؟
منم هميشه اين فكر رو مي كردم و از خودم در آن سنين بابت اين فكر نيمه صكصي خجالت مي كشيدم.
ها ای فلرتوشیا که گفتی یعنی چه؟
آخه اون کوتوله کجای گالیور و جواب میده؟!
من میدونستم...
دیده نشد.....
همون!
...
شاید...
کاريکاتور جديد...
با موضوع نيوتن...
http://abukoorosh.blogfa.com/
اوم... ولی نیاز به توضیح بیشتر داره برا عموم...
همیشه پی نوشت توضیح اضافی بالا نوشته ، این دفعه بالا نوشت حاشیه ی پی نوشته.
به گالیور بگو دیگه فهمیدیم. ما هم فلرتیشیا خیلی عاشقیم. هم شیرین اش هم ترش hش.
عشق پنهانیم حال میده!
حالا جار نزن اینجا که همه بفهمن قصه ی عشق و عاشقیشونو!
چه خوبه که برمی گرده و جای خالیش پر میشه,لیمو بانو رو می گما.
سلام سم.
خیلی ها عاشق خیلی ها میشن و هیچکی نمیفهمه؛گالیور که مهم نیست،اصلا!!!
جذبه ها
الان یه چیزی در مورد یه فیلم شنیدم
درخشش ابدی یه ذهن زیبا
بعد یادم اومد این اسم و یه جایی دیدم
بعد اینجا بود
بعد دیدم تو این و نوشتی
بعد علاف دیدی؟ ندیدی ببین
همه این دوره زمونه ناز میکنن حتی پسرا! تو که نازت نمیاد عجب کیس مناسبی هستی!
اگر لیمو همون فلرتیشیا باشد شما با گالیور نسبتی دارید اونوقت؟
البته همچنین تحفه ای نبود ترجمه هاش که اینقدر خوشحالی داشته باشه اومدنش
انقد مهم بود که همه بفهمن ؟!
الان من نمیدونم بگم چه جالب یا همینطوری بمونم با دهن وا محو مانیتور!
بچه که بودم داستان گالیورو خونده بودم, ازون طرفم گاهی خاطرات اونقد با جزئیات یادم میاد که میمونم تو کف بعد الان هرچی فک میکنم اصلا این فلتریشیا یادم نمیاد اسمش, احتمالا بچه بودم خوندنش سخت بوده ردش می کردم هی!
این تیتر بالاش یه حال خوبی بهم میده که اصلا منظورت نبوده , الکی یاد شبای بچگیم و شعر فرهاد میفتم :
"وقتی من بچه بودم خوبی زنی بود که بوی سیگار میداد و اشکهای درشتش از پشت عینک با قرآن می آمیخت
وقتی که بچه بودم در هر هزار و یک شب -یک قصه بس بود که خواب و بیداری خوابناکت سرشار باشد
وقتی که بچه بودم آب و هوا و زمین بیشتر بود و جیر جیرک شبها در خاموشی ما آواز می خواند..."
هه !چقدر حرف زدم ! همینطوری آخر شب دلم خیلی آرامش میخواست و دقیقا با این تیتر یه عالمه شبای رنگی اومد جولو چشام! کتاب قصه با نور کم و ....(نگفتم شبای الان رنگی نیس!ها)
هه!هی حرف زدنم اومد! تیترت حال داد دیگه!
+
زبونتو گاز بگیر - قطبی نمیره!
شما کنکور داشتی هی میومدی نت ÷ست میدادی بعدم رفتی شریف!!!
باور کن برگشته دیگه
بعد از 12 روز اپیدم
همکنون...
فکرکنم من هم جز همونایی بودم که نفهمیدم! حتی اسم این یارو هم یادم نبود!
آقا ما رفتیم
یعنی زحمت رو کم کردیم
خدافظی کن باهام
این یه آخنگ بود... یادم نمیاد... مال کی بود قربان؟
چشماتو هم بذار رفیق ، بیا تا بچگی کنیم
بیا که تو قصه های کارتون زندگی کنیم
بیا که شنل قرمزی رو بدزدیم از پنجۀ گرگ
آخه تو کلبه است هنوزهم منتظر مادربزرگ
بیا که مثه گالیور پا بذاریم تو لی لی پوت
نذار مسافر کوچولو گم بشه تویه برهوت
نذار رابین هود رو ته کارتون ما اسیر کنند
نذار پلنگ صورتی رو با ماهی مُرده سیر کنند
دنیای کارتونها قشنگ ، دنیای ما سیاه و زشت
کاش کسی زندگیمونو شبیه کارتون می نوشت
بگو که تام سایر کجاست ، بگو کجاست هاکل بری
میخوام بازم سفر کنم به قصۀ تام و جری
سندباد قصه ، آخرش نگفت که مقصدش کجاست
هیچکی نفهمید که گالیور عاشق فلتیشیا ست
تورنادو شیهه می کشه ، زورو هنوز رو ترکشه
میخواد رو دیوار ستم علامت z بکشه
ببین که عمر غولای کارتونی خیلی کم شده
بیا تولد بگیریم ، پینوکیو آدم شده
دنیای کارتونها قشنگ ، دنیای ما سیاه و زشت
کاش کسی زندگیمونو شبیه کارتون می نوشت
چی چی؟!
دروغ می گم ولی می دونم کار بدیه ارشاد شو!
یا ...
سلام سم بی معرفت
خوبی ؟
بیچاره گالیور یا شاید بیچاره فلرتیشیا یا هر چه!
کاش لی لی پوت بودم.
که لااقل وقتی خود فلرتیشیا می دونه همه چیز درست باشه.
اینجا فلرتیشیا از گالیور بزرگ تره!!
Post a Comment