آسمان تکیه داده به اسفند و یک چیزی توی مایه های "بیا بغلم کن" را انداخته به جان من. خوبیِ المپیک زمستانی این است که قاف را هم برف می گیرد که من از این بالا سُر بُخورم تا همان اردیبهشتی که پیاده پارک ملت تا ونک را با هم خندیدیم (سُر خوردیم؟) و آمدیم پایین.
من برف می خورم.
تو برف می زنی.
من برف می خورم و تو هی برف می زنی گوله گوله آنقدر که برایت آدم برفی شوم با دماغ هویجیِ پینوکیویی و تو غش غش بخندی و هویج را فشار دهی که "خوش حافظه من" و بعدش بروی توی دل من تخت بخوابی که خانه اسکیموها از برف است٬
دل شان پُر از خواب اردیبهشتی.
87 comments:
با اون قلب داغ آخه مگه برفی روی تو می مونه که بشی آدم برفی؟؟؟
واو....
هان ؟ ؟ ؟
در این سرما نفست از جای گرمی بلند می شود
علی علی...
الان چی باید بگم!؟ سکوت بهتره... برم یه لینک بدم به این متن و چند بار دیگه بشینم بخونمش... آره... همین بهتره...
قالب... قشنگ... زمستانی!
من برف میخورم تو برف میزنی...
چه عجب آپ کردی شوما!
این عالی بود..
انگار این آقای اخمالویی که دستشو گذاشته زیر چونه ش و نازش هم نمیاد پای ثابت همه ی قالبای اینجاس.. اره؟
این ترکیب خواب اردیبهشتی رو هستم سم
عجیبن غریبا!
ما همیشه فکر می کردیم پشت سر پایینی قاف یک خبرهای دیگری است!!
ببینید بی ناموسی و از این حرفها تا کجا پیش رفته!
یک آقایی در ماشین گشت ارشاد: زرشک!
تو مرا كشاندي ان بالا! قله ي قاف كنار خودت!!
بعد سرد ادي مرا پايين ! قل خوردم شدم ادم برفي ات و از تو يخ زدم!
حالا از ان بالا هي برف ميزني من هي برف ميخورم وحسرت كه چرا انجا نگه نداشتي ام!!!
به این میگن یخ در بهشت !
تو آمریکا یخ در بهشت فروشی پیدا میشه ؟
دلم آدم برفی خواست
سلام سم. نوشتت قشنگ بود. رفتم به یه فضاهای خاصی...
خیلی دوست میداشتم
فضای قشنگی بود
راستی قالب جدیدت از نظر زیبایی با قبلی در یه سطح هستن . به هر حال مبارک !
راستش خواستم بگم خیلی حس قشنگی توش بود ولی دیدم همه تقریبا همینو نوشتن ! ولی حالا که فک می کنم می بینم لابد واقعا یه حس خوب توش هست که نظر همه همینه...
هر بد بختی ای داریم از اسفند و اردی بهشته !
1-قالب جدیدت خیلی قشنگه! مبارکه
2-از بس برف دیدم حالم داره ازش بد میشه. پری شبی دوباره برف اومد. واقعنکی نشستم و گریه کردم از برف
3- اردبیهشت توی ایران واقعاً بهشته!
اوووووووووووووووووووووووووووووووووه! چه کردی پسر! قالبت خیلی باحال شده... خوبه!
برم متنو بخونم....
من برف می خورم ... این پار اگراف رو خیلی دوست داشتم
و جنوب برف نداشت ..
جالب بود
اونقد خسته ام که عمق مطلبو نگرفتم بعد ی سر دیگه میام
چه خبره پشت سرپایینی قاف!!!
من خیلی کیف کردم اما باور کن اونقدر خسته ام که نه قلبم و نه فکرم کلماتی درخور پستت پیدا نمی کنن ...
بهر حال بعد از این همه وقت با یه پست خوب پیدات شد و این خیلی خوبه
بختیار و خدا در یاد
مچ منم گرفته شد اینجا
چه با حال و چه رومانتیک
راستی وبلاگ جدیدتونم مبارک اما مثل اینکه "به نام خدایی که..." فقط به نظر من خوب و میزون در نیومده . چون بقیه که چیزی نگفتن
یعنی تو فقط وایسادی برف خوردی؟!؟!هیچی برف نزدی؟!؟!
قالبت باحاله خیلی.فقط نمیدونم چرا میبینمش سردم میشه
من برف می خورم
تو برف می زنی...
بابت لینک ممنون
قشنگ بود سم اما اصلا حال و هوای درستی واسه این احساس های قشنگ ندارم
من بدجوری داغونم بدجور
انقدر ترسناک بود؟
*
نوشته ات محشر بود. آدم باتمام مولکول هاش ازش لذت می بره
برام پر از نوستالوژی بود ... به خصوص حس سر خوردن ... پارک ملت تا ونک ... آخ این زماستانهای لعنتی ولیعصر ...
چرا پشت قاف؟محض زیبایی عنوان؟زیبا بود
دل تـان پُر از خواب اردیبهشتی...
بابتِ لینکِ دانلودِ آهنگ وب ممنون.
قالب هم موبارک.
من برف می خورم ... تو برف می زنی.
...
یا به قول چاوشی "تو ناز می کنی... من ناز می کشم"
...
اینجا امسال برف نیامد... "برف هم به خاطره ها پیوست..."
ما هم نمی دانیم شما کجایید، این به آن در.
ما خوشبختانه از این مشکلات نداریم خیلی. از دانشگاهمان هم ناراضی نیستیم. پروژه ای هم که داریم کار میکنیم را دوست داریم. منتها مشکل از جای دیگرمان است که افزایش قطر داده.
در ضمن ما سیدنی هستم، کانگورو آباد علیا! the university of Sydney
در ضمن ما از برف و سرما خوشمان نمی آید. ما همه چیز را hot می پسندیم. نه برف می خوریم نه برف می زنیم. هر کسی هم را که برف بزند به ما حواله اش می کنیم به آنفلانجایمان و درش هم نمی آوریم. یعنی لااقل از این به بعد میخواهیم چنین کنیم. اما مطمئن نیستیم هنوزه!!!
یک نفر بیاید یقه ی این زمستان کم جان را بگیرد و نگذارد برود...مرا از تمام اردی بهشت ها ترسانده اند...
سلام استاد
حافظه قویت رو تحسین می کنم. خوش به حالت.
من یه دروغگوی بد حافظه ام.
چه توصیه ای برای ما کم حافظه ها داری؟؟
آرزویی شده محال در این زمستان خشک
وای ... خیالش را بکن بروی توی دل من تخت بخوابی .
پ.ن : خانه ی جدید مبارک .
نمیدونم چرا این پستو که خوندم چت شدم مثل وقتی که آهنگای پینگ فلوید رو گوش میکنم...!
اپم
منتظرتم
میبینم که قالب را آره
سلام.
چه عاشقانه های محشری.
همچین جیگرم حال اومد.
بابا تو رو دست آقای + زده ای!!!!
و چه قالب خوبی.
بدون تردید لینکت کردم.
باز می آیم.
قسمت دوستان همیشگی ات رو دوست دارم! یعنی هم نظریم...
چه مطلب جالبی به نظر می رسه ولی من هیچی نفهمیدم!
توی "دل من" ........ "خانه اسکیموها" خییلی چسبید
همه می گویند «قشنگ بود»؛ من به جایش می نشینم روبروی متن، انگار خود خود نقاشی باشد، زل می زنم با زار. ما هم قدیم ها شاید سر می خوردیم. حالا که حتا یادم هم نمی آید. این هم از آسمان که انگار ایزوگامش کرده اند.
پ.ن: گ.ه خورد پشه مذکور!
واقعا دلم را لرزاند
برایم تداعی خاطرات خودم بود
چه زیبا حرفهایت را به دل می نشانی
موفق باشی
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
بی وفا حالا که من افتاده َم از پا چرا؟!!!
!
مثلن من الآن میخوام بگم
:
باز کن اون در خونه ی اسکیموویی ِ لامصصبتو كه بدجووور دلم خواب ميخـــــــــواد !
ميدوني يكي از مزاياي تخته كردن در وبلاگ اينه كه
هرچي بخواي ميتوني بگي و بعدشم فرار كني و دست هيشكي بت نرسه
wow
90000
باز كردي
موومو آتيش بزن
مثل جن ! خودمو ميرسووونم !!!!
ونک ..پارک ملت ..برف بازی ..زمستون ..روزهای برفی ..سر پایینی قاف ..
خواب اردیبهشتی ..برام یه عالمه خاطره داشت ..با اینکه برای اولین بار اومدم اینجا ...
شاعر شدی؟
برف خوبه ... حتی اگه خواب باشه !
شما را به بازدید از سایت تخصصی مدل لباس و آرایش دعوت میکنم.
..:: Www.FaraModel.ir ::..
زیباترین مدل های لباس
..:.. همه در فرامدل ..:..
توام هی بیا ازین چیزا بگو اینجا تا اعماق ِ ته آدم رو تحریک کن...
()
ای جانم... این نوشته ات چقدر همچین چسبید... خیلی قشنگ بود...
یاد ِ modigliani افتادم. (برای پایینی)
ای عاشق بدبخت
:))))
اِهِم اِهِم من برگشتم
نمیدونم قالبتو کی عوض کردی اما من تازه دیدم مبارک
امسال که آسمان خسیس شد، حسرت یک خاطره برفی به دلم ماند... حیف که آدم برفی ها را نمی شود یادگاری نگه داشت، وگرنه یکی دوتا می ساختم- برای مبادا!
تصویرسازیت عالیه! دورود.
درست حدسیدی!
هنوز در گیریم !
مردها وقتی عاشقانه می نویسند نزدیکترین موجود به ذات زنانه می شوند.
سلام.
خیلی خوب بود.احساس کردم دارم لحظه به لحظش. تجربه میکنم.
قالب جدید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!(البته من تازه دیدم)
- عجب روزگار سیاهی شده
- مگه روزگار تا حالا سفید هم بوده؟
آپم
همکن
من اما خوندم.
از همه بیشتر هم همین قسمت دماق هویجی پینوکیویی رو دوست داشتم! تاکید می کنم که پینوکیویی رو کلا خیلی دوست داشتم! کلا من پینوکیو خیلی دوست دارم. می دونی؟
البته من اردیبهشت هم خیلی دوست دارم. می دونی؟ یکی از دلیلاش شاید این باشه که من اردیبهشتیم. می دونی؟
این قالب اینجا هم هر چقدر عوض شه بازم قشنگه. می دونی؟
یه چیز دیگه هم هست که می دونی؟
نمی دونی دیگه... ولش کن
نوش جان!
به به .آدم دلش برف می خواهد و یک دل گنده!(برای جا شدن)!
به خواب زمستانی رفته ام!
برفمون کجا بود باو؟ولی تو توهمات میشه داشتش نه؟
اینو که خوندم یاد یه خاطره افتادم!مخصوصا وقتی رو "من برف میخورم" ، "تو برف میزنی" زوم میکنم واضح ترم میشه ... !
:)
امسال دلم نمی خواد اسفند تموم شه ، با تموم دلگیر بودنش برام.
(همیشه همین حس رو داشتم که تو چهره ی شاید خشن یا یه جورایی نفوذناپذیری داری ولی دلت گرمه مهربونه بزرگه...بعد الآن حس می کنم درست حس می کردم.)
چقدر شیرین ...
Memories forever يكي از قشنگترين خاطره بازي هاي عاشقانه بود كه تو وبلاگا خوندم.
(نتونستم تو همون پست كامنت بذارم)
و من هنوز به آن آدم بفی که آن روزها در گرمترین برفهای دنیا داشتم میاندیشم که چه ساده ذوب شد و بار دیگر با برفهای دست دیگری شکل گرفت
آخ از این همه عـ شـ ق...
آدم برفي تگرگ اشك مي ريزد چه دوست داشتني بود اين آدم برفي
دلم لک زده واسه برف بازی
برف
رده پای تو روی آن
دارد آب می شود
وتو سال هاست که رفته ای.
فلبداهه اومد به ذهنم میدونم خیلی ضایعه
ای کاش یکی یه گوله برف به من می زد
خیلی دلم پرو گرفته اس
هییییی... اردیبهشت!
ببخشید من یک سوال داشتم خدمتتون
شما مغروقید؟!
چیزه ییخشید منظورم این بود که مغرورید؟
ما که امسال هیچ آدمی با دماغ هویجی ندیدیم :-(
هنوز هم که خوشی!!!!!!!!
Post a Comment