Saturday, February 2, 2008

یاوَه ران مَه سِه م

تیک تیک تیک تیک ..........


خوابم نمی برد


چشم هایم را می بندم تا بهتر ببینم


آری آری!!!!!


.


.


.


آن دور ها


یکی آواز می خواند


 

8 comments:

حسین جعفریان said...

از نوشته هات که معلومه استادی !
دست مارو هم بگیر

حسین جعفریان said...

الان دارم وبلاگتو از بالا تا پایین میخورم!یعنی میخونم

حسین جعفریان said...

به خدا راستشو گفتم!
خوشم اومد دیگه!
تو این زمینه رکم ...من که لینکت میکنم

هاله said...

آری!
کسی در دوردست آواز می خواند،
آواز مرگ.
کسی تو را به اعماق جهنم می خواند.
کسی دست هایش را به سویت دراز کرده،
می بینی؟
دست هایش را بگیر،
چاره ای نداری،
تو حق انتخاب نداری،
تو محکوم به لمس آتش دوزخی.
نوش جان!

کیشوند said...

سلاممممم
میشه تیترت رو معنی کنی لطفا"؟؟؟

صاحب خانه (سم) said...

به هاله:باشد که این دست آتشین مهربان باشد

به کیشوند: یاوران!!مستم. (عنوان تصنیفی کردی از شهرام ناظری)

ارمغان جون said...

شاید این تقدیر ماست
که هر جا میرویم تقدیر دنبال ماست
شلام
خوفم
ببین میگما وبت خشنگه
خیلی خشنگ
خیلی خیلی خشنگ
به ما هم بسرید
بوس بایییییییی

ارمغان جون said...

شلام
بازم خوفم
امروز بیشتر خوفم
عژیژ برا نظر خیلی میشی
راشتی موافق تبادل لینک هشتی
من که هشتم زود خبرم کن
منتظرم باییییییییییییی