حتی فکرشم به اندازه کافی خوب و مسخره ست. اینکه یکی مثل من بشینه این ور میز، یکی هم مثل تو بشینه اون ورش. دوتایی مون هات چاکلت سفارش بدیم و همین طور که منتظر موندیم یخ کنن یکی از اون ور خیابون، که صداش رو با دستاش جمع کرده سمت ما، داد بزنه که: "هی...!! شما دوتا که اونجانشستین!! می دونین اسفند که میشه باد از کدوم طرف میاد؟"
اونوقت تو دستت رو بذاری زیر چونه ات و با اون لبخند فوق العاده ات منو نگاه کنی. منم یه مشت باروت از جیبم در بیارم و بسپارم دست باد که ببره سمت جنوب.
اون یارو لعنتی میره سمت شمال.
دلم سگ می زنه برات.
+ خاطره ای که از یک خیال به جا می ماند هم عمیق تر است و هم ماندگارتر.
55 comments:
رفتم تو حس...
چقدر اين ساعتو دوست دارم .
فکرش خوب هست، امّا مسخره نه.. به نظرم بیشتر وسوسه کننده اس
دفه اوله میام اینجا !! من شاید دروغ بگم ولی اصلا خوش حافظه نیستم و صاف خودمو لو میدم!
قبلا هم یه اعتقادی داشتم که آدمایی که تو شریف درس میخونن فقط بلدن خر بزنن ولی الان عکس قضیه ثابت شد !! یه دانشجوی شریف اصیل که وبلاگ هم مینویسه اونم این مدلی.
میشه یه هات چاکلت هم واسه من بگیرین؟؟ قول میدم برم اون ور بشینم که مزاحم شما دو تا نباشم
باد در همیه که عقربه های ساعتم این طوری کرده تو باروتو ول بده یکی این وسط ب گ ا میره دیگه
داستان من چه ربطی به فرشته ها داشت؟!!!
اومدم نظر بدم کامنت "بدون سانسور" نظرمو جلب کرد! شریف؟؟؟ بابا دم شما گرم. خوب هستین؟ ما بسی خوشحالیم به حرفه ای اشتغال داریم که دانشجویان شریف هم اشتغال دارند (وبلاگ نویسی)
من از آشناهای وبلاگی هستم ، البته اسمو آدرسمو عوض کردم ، فکر نکنم بدونی کی ام. به آدرس قبلیم هر از گاهی سر می زدی
چقدر دلم برای اینجا تنگ شده بود ... برای توی خوش حافظه ی ... برای دروغهایت ... برای مچ گیری هایت ....
برای تمام رفاقت نابی که داشتیم ...
آمدم و یه سره خواندم ... شش هفت پست پشت یر هم و یک جا خواندم و سیراب شدم ...
حسرتم نده ... بگذار دعا کنم درباره الی بیاید ... من هم شاید بتوانم با بادبادک بازی ترانه و هن هن های گلی عشق کنم ...
از بین این همه حرف که زدم دلم موند پیش هات چاکلت هایتان که انگار سرد شد ... شد : کلد چاکلت
اعتبار دوستیمان تا ابد تمدید شد ! قبول ؟!
هنگ فرمودیم...!!!
خوب است عقربه ها هم گاهی مثل بادبی جهت بدوند.
چه قشنگ و رمانتيك ! !
روزی ما دوباره كبوترهایمان را پیدا خواهیم كرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت
روزی كه كمترین سرود
بوسه است
و هر انسان
برای هر انسان
برادری ست
روزی كه دیگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل افسانه ایست
و قلب
برای زندگی بس است
روزی كه معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی
روزی كه آهنگ هر حرف، زندگی ست
تا من به خاطر آخرین شعر، رنج جستجوی قافیه نبرم
روزی كه هر حرف ترانه ایست
تا كمترین سرود بوسه باشد
روزی كه تو بیایی، برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یكسان شود
روزی كه ما دوباره برای كبوترهایمان دانه بریزیم ...
و من آنروز را انتظار می كشم
حتی روزی
كه دیگر
نباشم ...
احمد شاملو
هیچی ندارم واسه گفتن
با خیالت خوش باش
باد منو هم با خودش برد
سر در نیاوردیم
باد رو بی خيال
هات چاکلت رو عشق است
دلم برات سگ میزنه!
چه عبارت جالبی,دقیقا میتونه اشتیاقات شدید این روزامو وصف کنه.
دلم واسه خیلی چیزا سگ میزنه.....!
به جز اومدن خاتمی که میشه حیف و میل شدنش.آخه چرا؟
راستی باروتای شما جنسش چیه که باد میتونه جا بجش کنه!
که خوردم از دهان بندی کفی افیون
ما که هستیم ، تو معلوم نیست کجایی؟
چقده خوشگله عکسه
فک کنم هر حرفی بزنم به احساسی که داشتی توهین کردم ...
هات چاکلت که سفارش دادید به یاد من میوفتید قطعا
سلام دوست من. سانسور یعنی اون قسمت از واقعیت که مال تو باشه رو قیچی کنم و لاش لبو بخورم. من با واقعیت متن خودم شاید این کار رو بکنم. اما کجاشو؟ اینکه در گاله کامنتو بستم؟
اسفند یعنی فروردین
نزدیک است
فروردین یعنی
جدایی...
ربطی هم به باد نداره!
منم آپم
همکنون...
وقتی دل آدم سگ می زنه یعنی دقیقا چه اتفاقی توش میفته ؟!
صادق باشم ... چیزی نفهمیدم!
چه جمله ی ملموسی: دلم سگ می زنه برات...
lمی خواستم برای نوشته های آبان و آذرت کامنت بزارم ولی ظاهرن بستیشون مهندس
افتتاحیه نمایشگاه تصویرسازی دنیای عجیب
مجددا از شما دعوت می کنم که روز شنبه 10 اسفند
ساعت 4 تا 7 رو با ما در گالری 1 فرهنگسرای ارسباران بگذرونین ......
نشانی: خیابان شریعتی، خیابان جلفا، خیابان ارسباران
تلفن: ۲۲۸۷۲۸۱۸ - ۲۲۸۷۲۸۱۹ - ۲۲۸۷۲۸۲۰
این توصیفاتت منو دیوونه میکنه
آیکون <چی بگم والله>!
هات چاکلت در ساعت 10:7 در حالی که یک آقای شریفی باروت می فرستد سمت جنوب...
اون یاروئه کی بود داشت میومد شمال؟
هممم؟
اوضاع خرابه رفیق!
بوی اعتماد تو هوا نیست
اون باروته می تونه یهو از شمال شرقی هم سر در بیاره!
باحال بود... دل منم سگ زیاد می زنه.
آمدیم نبودید...
می گوییم دل ما هم هی ....
سگ می زند...
پ.ن: بعضی وقتها خاطره ها آدمو واغون می کنن........ولی نه همیشه!
dost dashtam inja ro
کارتونی با موضوع هویج...
http://abukoorosh.blogfa.com/
همکنون
آپم
همکنون...
راستي ديگر در نامه هايت ترانه اي را زمزمه نكن.
اين جا
دوباره به جان نت هاي بي گناه افتاده اند
وميان خطوط ممتد ترسناك حبسشان ميكنند
تا به سمفوني
آزادي اقرار كنند
آپم
surpriseشدم کاملا!از اون بلاگاییه که هر پست و که خوندی می خوای حتما بعدی رو هم بخونی و بعد هم بری دنبال آرشیو!سر وقت می شینم با دقت می خونم همشو!
موفق باشیییی!
خاطره ای که از یک خیال به جا می ماند هم عمیق تر است هم ماندگارتر و هم عذاب آورتر!!!
عزیزم واقعا با وبت حال کردم..........
خیلی دوس دارم باهات اشنا شم.............تو رو خدا نه نگو که دلم میشکنه.........
منتظرتم..........
افتتاحیه نمایشگاه تصویرسازی دنیای عجیب
مجددا از شما دعوت می کنم که روز شنبه 10 اسفند
ساعت 4 تا 7 رو با ما در گالری 1 فرهنگسرای ارسباران بگذرونین ......
نشانی: خیابان شریعتی، خیابان جلفا، خیابان ارسباران
تلفن: ۲۲۸۷۲۸۱۸ - ۲۲۸۷۲۸۱۹ - ۲۲۸۷۲۸۲۰
خیلی از خاطره هایم به نظرم عمیق می آیند
آنقدر که در زمان حال غرقم می کنند
دلم سگ میزنه... چه ترکیب کوبیسمی و غافلگیر کننده ای!... اما در کل... کار خوندنی بود...
تعبیر قشنگی بود
"صداش رو با دستاش جمع کرده سمت ما، داد بزنه که: "هی...!! "
هووووووووووم.... حتی فکرشم خوبه... لذت بخشه.... اون یارو رو بی خیال.... این خنده های شکلاتی رو بچسب
با پاراگراف اولش و عکسش خیلی حال کردم.
با اجازه لینکت میکنم.
خیال من باش
فقط
خب ؟
عمیق تر و ماندگار تر.
به روزم...
قبول نیس توکا رو تازه اضافه کردی به دوس داشتنیات !
ما تو صف بودیم .
به عبارتی ارادتمندیم از قبل از شما....
من هر چی فک میکنم میبینم چراغا رو بزرگمهر خاموش میکنه نه اون(می دونی که قضیش چیه؟) !!!
آپم دوباره
همکنون...
خاطرهی خیال یا خیال خاطره...چندان مهم نیست! هر چیزی که تو خیال باشه قشنگتره
میتونم یه انتقاد کوچیک به وبلاگتون بکنم .با ابینکه نظرا خیلی زیادن اما به هیچ کدوم جواب نمی دین
((دلم سگ میزنه برات)) خیلی خوشمان آمد
بی شمال و بی جنوب
فعلا که همین جام
من موندم
و
لبخند فوق العاده ات!
Post a Comment