Sunday, July 5, 2009

موضوع انشا: عشق بهتر است یا بهداشت؟

 


نیمه باقی مانده ساندویجت را گاز خواهم زد با شوق!


 


+ مزرعه پرندگان


+ عزیزم برات متاسفم. از وقتی رفتی تو قلبم اون تو تنهای تنهایی.

87 comments:

احمدرضا توسلی said...

انگار عشق بهتر بود.

(م.ا.ب) said...

شوق
شوق
شوق
چه احترامی دارد همان نیمه ساندویچ...
خوش به حالش!

khckdk said...

آخخخخخخخخخ،،آرهههههههههه،،آخر حس عشقه ها!!

لیدا خانوم تصویرگر said...

تو فوق العاده ای

Moh3n ! said...

جالب بود..
از اون جالبا که من دوس دارم..

دوست من یه چیزی :
توی لینک ها یه اسمی هست به نام توکای مقدس..
فکر کنم اشتباه لینک کردی !! البته منظورم اشتباه تایپیه..
جای یه i با یه دونه n رو عوض کنی حلله..
فقط خواستم بدونی
عیدت هم مبارک

زی زی گولو said...

بدن به باکتریم احتیاج داره نه؟

نگران نباش، از عشق بیماری بدتری وجود نخواهد داشت

بـــــا نـو said...

بهداشت :دی

emperor said...

هیچکدوم
من بهترم!

روان پریش said...

عشق. اگر ماجرا محدود به گاز زدن ساندویچ باشد!

فرانی said...

وقتی در حد ساندویچ باشد به نظرم عشق ولی وقتی می رسد به "آدامس جویده ات را دوباره می جوم" بهداشت بهتره.

anonymous said...

چطوری بی (با) معرفت؟؟؟؟
میایی با هم یه قهوه ی تلخ بخوریم؟
آپــــــــــم

inموریx said...

عید شما مبارک باشه...امیدوارمکه همیشه شاد و سلامت و پیروز باشین

شهلا said...

هردو....اگه عاقل باشی

Hectorist said...

چیزی موند تهش بده ما بوخوریم داداش!
حالا شما بگو : فقر بهتر است یا ثروت؟

جودی آبوت said...

نیمه دیگرش هم مال من با سس فراوان لطفا !! :دی

کنتراست said...

فکر می کردی پسرم ؟
همه تو این وبلاگ همین پیش بینی رو داشتن

جودی آبوت said...

+ پاسخ تر (!) :
پس لطفا نیمه ی خود را با من سهیم شو ! فقط با سس فراوان باشد لطفا !!

پوریا منزه said...



من ولی صعی می کنم از گرسنگی بیمرم ...

پوریا منزه said...

سعی =صعی

ماه زده said...

دروغگوی ِ عزیز(!) شما به یک مسابقه دعوت شدی.

نازلی said...

تو دوست اونی بشو که آدامس من رو میجوه با شوق ...

زینب سادات said...

خوب بید !
ساندویچ گاز زده خوب بید
ما مامان ها که ساندویچ گاز زده زیاد نصیب مون میشه!

fReAK said...

چند دقیقه ای هست که دارم فکر میکنم بلکه منظورتو بفهمم...
ساندویچ...
گاز زدن...
مزرعه پرندگان...
نمیدونم ...شاید یه موضوع شخصی بوده...
آقای اخمالو...

شباهنگام said...

حسودیم شد به اون صاحب ساندویچ!!!!

مهشید said...

دلم ساندویچ خواست !

قلم فرانسه said...

قالب نو مبارک!

× اگر اویی که من می خواستم بود. . . بله! با کمال میل گاز می زدم

almehrdad said...

گشنه اش بود
با کاغذ مربوطه میل کرد

دخترو said...

ژانر اونایی که خیلی ریز بینن: اینجا تغییر کرده

مرجان said...

سلام بر آشنای قدیمی؟ چطورین؟ اونطرفا؟! تعجب کردم از دیدارتون!!

بابا دم هر چی ساندویچ گاز زده ست گرم. اصلا چیزهای بهداشتی به دل آدم خوب نمی چسبه! قبول داری؟!

Gorkiy said...

خوبه نصفه ساندویچش هست...



حسودیم شد.

Gorkiy said...

قالب جدید مبارک!

ژنرال said...

من ِ گرسنه ی ِ ناشق، عشق کثیف رو ترجیح میدم

صاحب نظر said...

با دندان شوق؟

پیانیست گیج! said...

آقا اینجاس؟ همونجا که میگن ساندویچ میدن آره؟
یه گاز هم به ما بدین از نوعه رسیده اش!

‌وحشـــىــــىـــی said...

من که همه شو خوردم!

(-: said...

ساندویچ؟ کـــــــــو؟!

تیر چراغ برق said...

هیچ کدام بهتر نیست,فقط خوب است!

آدمک چوبی said...

همیشه معلم ها می گفتند نمی خواد 10 صفحه انشا بنویسی که معنی نداشته باشه ، یه خط هم بنویسی اما با معنی باشه من 20 میدم ..
حالا این انشا از اون یه خطی هاست .

شوریده گیسو said...

آدمای خیلی زرنگ دیگرانو احمق فرض میکنند

برای همینم گاهی یک به ظاهر احمق که از اونا زرنگتره میتونه فریبشون بده

این برام اثبات شده

همکنون... said...

عشق بهتر است...

بانوی بی دین said...

من میل ندارم همشو خودت بخور...

wHistLer said...

نیمه باقی مانده ساندویجم را گاز نزن با شوق! لطفاً
حنای شما دوست عزیز دیگر رنگی ندارد!
با تشکر!


انشا:
البته بهداشت ، بهداشت!

ماندا said...

زندگی بدون عشق مثل ساندویچ بدون نوشابه اس!

روبان سفید said...

نوش جانتان باد!
شما فرصت ها را از دست نمی دهید!

همکنون... said...

یه آپ یهویی گذاشتم
بیا
همکنون...

emperor said...

آقا اجازه!
چرا سوال های سخت رو از ما می پرسین؟

سارا said...

البته البته بهداشت!!!!!!!!

شوکول said...

موضوع انشا:
عشق بهتر است یا غذا ؟!!

خزعبلات عزیزاله خان said...


حالا خوبه ساندویچه اگه بستنی قیفی بود لیسش میزدی؟

لیــــــــــلی said...

عشق
با اینکه قبولش ندارم ولی به هر چی بهداشت ِ لعنتی ِ ترجیح میدم

دیلاق ٍ پَتیاره ! said...

اگه تُف ِ ش بــِـش بود چی ؟؟!؟!! باز می خوریش ؟؟؟؟!؟!؟!!؟!؟!!؟!!!!

shadow said...

هردو به یک اندازه تهوع آور می باشند

همکنون... said...

من بازم آپم !!!

Omega said...

هیچ کدوم
به هر حال سر کاریم

بن بست ابهام said...

چه جالب با شوق

همکنون... said...

دوباره آپم دوباره !!!

همکنون...

همکنون... said...

میدونی اینکاری که هر پستت به پست دوستان لینک میدی رو خیلی دوست دارم !
یعنی از هر پستی که خیلی خوشت میاد لینکش میکنی
این باعث میشه آدم انگیزه پیدا کنه تا تو انتخابش بکنی !
به من انرژی میده وبلاگت خیلی!

مرسی
همکنون...

محمد صالح رزم حسینی said...

کسب جایزه...
http://abukoorosh.blogfa.com/

sababoy said...

صبح سپید امروز در عرفان شعله فانوس تو آغاز شد. پرنده ای آواز آغاز بهار خواند و من از شعر حافظ دگرباره صبح را زنده شدم.

Morning started white, today in red gnostic of your lantern flame. A bird sung starting of spring and I was freshened from Hafez poem in the morning

نگین said...

فکر کنم عشق تمیز خوب باشه!

موفوئيل said...

يك پايه براي ساندويچ خوردن!
ان هم از نوع كم اشتها!
عاليه!

anonymous said...

چه جالب....چقدر فكر ما آدما ميتونه به هم نزديك باشه....
حالا كه فكرمون به هم نزديكه نميخواي بيايي با من يه قهوه بخوري و تعداد گلاي مانتومو بشماري؟

Omega said...

اگه کاکائو واسه قلبت مثل سم باشه خوردن شیر کاکائوی غلیظ داغ یه جورایی میشه خودکشی

حسین said...

باید درباره اش بیاندیشم!

خانم ثابتی said...

ذره ذره که عشق بیشتر می شه ، تو اون آخرای آخرش که داره می رسه به ته خط ، لطف می کنه و ساندویج و صاحاب ساندویج و هفت جد پدری و مادری و وزارت بهداشت و NGO , ... رو کمپلت یک جا قورت می ده.

محمد صالح رزم حسینی said...

کارتونی جدید...
با موضوع : آزادی.....
http://abukoorosh.blogfa.com/

SinGle-PlaYeR said...

اگه فقط به ساندویچ ختم شه مورد نداره

بیوتن said...

آهان ! مشکل من دقیقا همین جاست ! خوشم اومد یکی بالاخره فهمید !
معشوق ما همیشه ساندویج هاشو تا ته می خوره !!!

همکنون... said...

تو که خوش حافظه بودی ؟
ما رو یادت رفت ؟

ترنم(سرطان نویس) said...

عشق ...
همین ...
حتی پر از تلخی ...
باز هم همین ...

خاتون said...

ما هم این کار را خیلی دوست میداریم...با عشق

شيده said...

موقع خوندن اين جمله لبخندي رو لبم نشست كه متوجه گرفتگي صورتم تا چند لحظه قبل شدم! خيلي پاسخ قشنگي به اين سوال دادين

هالوی اسفندی said...

شدید الحن تحت تاصیر تیترش قرار گرفتم و لاغیر !!

این مزرعه پرندگان اسم اصلیش مرغان خارزار هستش که خواهشا اسمش رو نخورید !!!

تاکسی said...

- یکم از ته ساندویچ مونده، میخوای ؟
- بگیر اونور حال مارو بهم زدیD:

اینجا چقد عوض شده...

محمد صالح رزم حسینی said...

ما زیاران چشم یاری داشتیم....
کارتونی جدید....
http://abukoorosh.blogfa.com/

مرتضی said...

یه پستی زدم درمورد همکنون...

مرینو said...

چه مثال به جایی واقعا! کاملا تفهیمه! :)

anonymous said...

واقعا قبول كردي؟
چي شده كه نظرت برگشت؟
آپم....
ميدونم ميايي ميگي كار دارم بعدا ميام.....

آدمک چوبی said...

چه با حال بود . اون مزرعه ی پرندگان برای خودت بود .
عالی بود .
فکر کنم از آخرین باری که آمدم آپ نکردی .

parvaz said...

این کارا چیه هر کی سهم خودش

دختر کوچولو said...

وای آقا جدا تبریک این قالبت خیلی خوشگله!

دختر کوچولو said...

اصلا یه کلاس خاصی داره قالبت! خوشمان آمد شدیـــــــــد!

دختر کوچولو said...

یه چیزی بگم بهم نمی گی ندید بدید؟ خیلی ذوق کردم لینکم رو این ور دیدم!

دختر کوچولو said...

از نظرم عشق بهتره ولی خب می دونی یه کم هم باید به بهداشت احترام گذاشت دیگه. مثلا نصف ساندویچش رو از ته بخوره. داشت به سرش نزدیک می شد دیگه نخوره.

لاله said...

وقتی گرسنه باشی به هیچکدومش فکر نمی کنی!

مهدی صالح پور said...

سلام!
...
همین که مثل یکی از آشنایان از دهنش آدمسش رو نمیگیری و توی دهن خودت نمی ذاری خودش یه نعمته!!!
...
فعلا!

صاحب خانه (سم) said...

... و دیگر "تو"یی نیستی که ساندویجت بماند برایم نازنین

و من در حسرت می مانم