به پیشانی نوشت اعتقاد داشت. ساعت ها جلوی آینه می ایستاد و می کوشید چین و چروکی، نشانه و یا حتی خال و جوشی روی پیشانی اش پیدا کند. یا ساعت ها الکی سجده می کرد تا شاید پینه ای آن یکدستی صاف و عذاب آور را به هم بزند.
شب در خواب، کله خمیری اش را روی سینی، جلوی خودش دید تا هر چه می خواهد رویش بنویسد... برای لحظه ای بی خیال همه چیز شد. خواست برَد پیت باشد. غصه اش گرفت که چرا جزییات صورت طرف را توی مغزش، آن پایین جا گذاشته است.
پ.ن
54 comments:
سلام
یعنی چی؟؟؟؟
تو هم خوب میشی فقط جاش میمونه
خرجتم بالاست
شوخی کردم
ناراحت نشیا
اما خداییش منظورت رو نگرفتم
اگه بیای و برام بگی ممنونت میشم
بسیار جالب بود
با سلام و عرض ادب
از وبلاگ بسیار زیبای شما دیدن کردیم
از شما دعوت می کنیم از سایت تخصصی فروش لپ تاپ (لپ تاپ فوروشی با سه هزار بازدید در روز)
WwW.LaptopForoshi.com دیدن فرمایید و در صورت تمایل به تبادل لینک پس از قرار دادن لینک سایت ما(WwW.LaptopForoshi.com) در قسمت پیوندها با ایمیل (email3nter@gmail.com)به ما اطلاع دهید که ما هم لینک وبلاگ زیبای شما را در قسمت لینک های مفید سایت قرار دهیم با تشکر
لازم به ذکر است با توجه به تعداد زیاد لینک های ارسالی از طرف دارندگان وبلاگها لطفا حتما عنوان وبلاگ و آدرس وبلاگ را ارسال فرمایید .
روابط عمومی شرکت تجارت الکترونیک اقتصاد گستر
WwW.LaptopForoshi.com
سلام...
اگر تقدیر را خودمان می نوشتیم که زیبا نبود... امیدوارم بعضی آرزوهایمان همیشه آرزو باشند تا احساساتمان نمیرند...
همین.
میشه دست از سر کچل این پیشانی نوشت مادر مرده برداری سم؟؟؟؟!!!
زیاد درگیر نشو
باشه؟
من که زهر مار ندیدم. . . چرا اسم میذاری روو خودت؟!!
شب در خواب، کله خمیری اش را روی سینی، جلوی خودش دید
به روزم با دریا
حالا چرا "برد پیت" ؟؟
من که هیچ اعتقادی به پیشونی نوشت ندارم.ما خودمون زندگی خودمون رو می سازیم.
ببین این پیشانی ما رو چیزیدی !!! می فهمی؟ ها؟ میفهمی؟
قسمت سجده جالب بود
آدم یاد بعضیا میوفته !
فکر کنم شانس هم نداشت و تقصیر خودش بود
سلام رفيق
چطوري يا بهتري ؟
خوش مي گذره ؟
قبلا يه چيزي شبيه اين نوشته بودي فكر كنم.....كشتي مارو با اين پيشاني نوشت
هي.........پايييني جالب بود....
Hmmmmm! Good idea
آقا ما اومديم حال رفيق قديمي مونو بپرسيم.....معلومه كه رو به راهي....
بدروووووود
داستان کوتاه....
http://abukoorosh.blogfa.com
چه بد سلیقه
اگه می خواست هر کسی باشه جز این برد پیت شاید من یه کاری واسش میکردم!
خیلی قشنگ بود.
ما که وقتی گود شدیم توی سینی، یادمان آمد عجالتا از این سوادها نداریم که روی پیشانیمان چیز بنویسیم؛ وگرنه الآن شده بودم عینهو جانی دپ!
پ.ن: حضرت بنیامین اگر بخواند... وبلاگم را می بندم می روم ور دل مجنون به کوه و کمر!
از انجلینا جولی ترسید؟
یا از دوقلوهاش /؟
خیلی بیکار بوده.
جالبش اینجاست که ندونی قراره چی بشه
بذار منم بخوابم ببینم می تونم برد پیت شم وای آنجی ی ی ی
من اگه مغزمو جا نذارم جزئیات صورت الیزابت تایلور و مونیکا بلوچی(مخلوط!) + هیکل جنیفر لوپز رو میکشم
ایشون بیشتر بهشون می خوره که به روح اعتقاد داشته باشند با این خوابشون(آیکون ــــون!)
تقدیر هم چیز عجیبی است
با آن خطوط عصبی و ناملایم اش
عیدتان مبارک
مواظب پیشانی نوشت ها باش
من که به این پیشانی نوشت اعتقادی ندارم
راستی چرا برد پیت ؟
این همه آدم! حالا چرا برد پیت؟ :دی
وقتی یادمان می رود تقدیرمان را چه رنگی بنویسیم ...
بیخیال بذار همون جور که هست بمونه
حقش بود!
اون مرتیکه ی پیر کجا و برد پیت کجا!!
خوب...اونم حق داشت...
حالا چرا مارلون براندو نه؟؟؟
برد پیت که به پای مارلون(عشقم!!)نمی رسه....
پیشانی نوشت دیگه چیه؟؟؟؟
سلام....عیدتون مبارک....امیدوارم که همیشه شاد و پیروز باشین......
این پیشونی نوشتای شماهام دهن مارو کرد !
درود...چقدر زيبا نوشتي، خيلي تعقل مي خواهد تا اينگونه و با اين شور و حال نوشت...قلمي توانا در اختيار داري و همچنين دستان و ذهني خلاق...
منتظرت هستم...
حالا چرا همه دارن دم از اعتقاد و بی اعتقادی و این ها می زنن ... ؟! پیشانی است دیگر . یک خط کم و زیاد شاید چندان ...
من شک دارم... البته در جایگاه یک انسان عادی، می گم شرطش کافی بودنشه...
آیینه کلا بیماری می -آ-و-ر-د
سرنوشت را نتوان از سر نوشت!
سر نوشت همونیه که رو پیشونی می نویسن دیگه؟!
اقای خوش حافظه.پیشانی نوشت خودت چیه دوشلواره هستین
یقه را ول کن سم
همان که گفتی خوب است
دلار خوب الان چند؟
عجب.
فلاسفه هم آدمای بیخودی بودن و هستن. همه چیز رو دسته بندی کردن و گند زدن به مفهوم بی مفهومی. من که اگه فیلسوف بودم یه فلسفه ضد فیلسوف ول میدادم بیرون. بعدشم با افتخار میمردم.
راستی کله خمیری هم خوب چیزیه ها. من اگه کله خمیری بودم خودم رو به شکل یک فیلسوف در میاوردم و به اهدافی که در بالا ذکر کردم جامه عمل میپوشوندم.
شب یلدات مبارک باشه ......
و من ندانستم ممد رضا گلزار چه کم از بردپیت دارد ؟؟!!
آخه چیزی که سود داره دیگه بحث نداره درد سر ه که ...
...ساعت چهار بار نواخت
امروز اول دی ماه است...
فروغ
آپم
همکنون...
دست مریزاد
سلام سم.
کجایی شما؟!
خیلی بی معرفت شدین ها!سال به سال دریغ از پارسال!
زیاد به پیشانی و محتویات و حواشی اش فکر نکنید؛زیرا که اصولا راه به جایی ندارد!مثل همان زیبایی و عشقی که فرمودید.
(می بینم که رسیدم به ته لیست دوستان!
کی حذف میشم؟!)
سلام. فکر کنم با این دروغات آروم شدم. تازگی ها منم دارم به دروغ فکر می کنم. آفرین به تو که زودتر به نتیجه رسیدی
البته ما هم بر سر همین مفاهیم مدتی است مشغول فکر کردنیم!!!
پ.ن: بله! حتما بهتر می شد... مشکل این است که معمولا هیچ کس این گونه فکر نمی کند!
همه پول دوست دارن
سایه تان شنگین شده قربان.. سر نمی زنید
من نه می خواهم برد پیت باشم نه هیچ ننه قمر دیگری!
فقط می خواهم خودم باشم.
ولی انگار باید سراغ پیشانی نوشت بروم.
Post a Comment